کد مطلب:154084 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

انتقال سرهای شهدا به شام
در اخبار آمده كه ابن زیاد بعد از آن كه یك روز سرها را در كوچه ها و محلات كوفه گردانید فردای آن روز سر حسین و بقیه سرها را به وسیله زحر بن قیس به شام فرستاد، هنگامی كه زحر وارد شد، یزید پرسید: چه خبر؟

زحر: بشارت به فتح و پیروزی خدا، كه حسین با هجده نفر از بستگان و شصت نفر از شیعیانش بر ما وارد شدند، از آنها خواستیم كه تسلیم شوند و به حكم امیر عبیدالله زیاد تن دهند یا بجنگند، آنها جنگ را اختیار كردند، با طلوع آفتاب بر آن ها تاختیم و از هر سو آنان را محاصره كردیم تا وقتی كه جنگ شدت گرفت آنها به بیشه ها و گودال ها فرار می كردند چنان كه كبوتر از باز فرار می كند بخدا سوگند یا امیرالمؤمنین به اندازه كشتن و پوست كردن شتری بیش نگذشت كه همه را كشتیم و اكنون بدن ها روی زمین افتاده و جامه هاشان خون آلود و صورتها خاك آلود و آفتاب بر آن ها می تابد و باد بر آنها می وزد.

یزید مدتی سر به زیر افكند و آنگاه سر برداشت و گفت: من از شما خشنود می شدم به كمتر از كشتن حسین، اگر من خود با او طرف می شدم از او می گذشتم، خدا حسین را رحمت كند، سپس او را بیرون كرد و جایزه ای به او نداد [1] .



[1] كامل ج 3 ص 401 طبري ج 7 ص 374 نفس المهموم 419 - ارشاد ص 245.